مقدمه
مهم ترین وظیفه ی پیامبران الهی تعلیم و تربیت انسان ها یا بع تعبیر دیگر انسان سازی است . امام خمینی (ره ) نیز با تأ کید بر این امر می فرمایند : « تمام انبیاء موضوع بحثشان ، موضوع تربیتشان ، موضوع علمشان ، انسان است . آمده اند ، انسان را تربیت کنند ... کتب انبیاء کتب انسان سازی است ، قرآن کریم کتاب انسان است ؛ موضوع علم انبیاء است .» به همین دلیل اولین آیات که به رسول اکرم ( ص ) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است ، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تأ کید می نمایند : « بخوان به نام پروردگارت که [ جهان را ] آفرید . همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد ! بخوان که پروردگارت [ از همه ] بزرگوارتر است ، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود ، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد .» ولی از آن جا که تعلیم و تعلم به تنهایی کار ساز نیست ، در ادامه ی آ یات به تزکیه سفارش می فرمایند :« چنین نیست [ که شما می پندارید ] . به یقین انسان طغیان می کند ، از این که خود را بی نیاز ببیند ، یعنی طغیان و طاغوت بودن از بزرگترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلا فا صله باز گشت به سوی خداوند را برای تزکیه کردن یاد آوری می نماید : به یقین بازگشت [ همه ] به سوی پروردگار توست »
مفهوم و ماهیت آموزش و پرورش دینی
آموزش و پرورش دینی به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین معلم یا مربی و دانش آموز یا متربی در جریان است و تا زمانی که متعلم و متربی به هدف نهایی آموزش و پرورش یعنی رشد و کمال دست نیافته باشند ، این فعالیت استمرار می یابد .
نظام آموزش و پرورش دینی ، شاگردان را به گونه ای تربیت می کند که در گرایش ها یشان نسبت به زندگی ، در اعمال و تصمیم ها یشان و در برخورد با تمام معارف ، همواره حاکمیت ارزش های اخلاقی – الهی را احساس کنند . در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی ، دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که دانش را صرفأ برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند ؛ بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی ، معنوی و اخلاقی خانواده ، ملت ، خود و بنی آدم را وجهه ی همت خویش قرار می دهند . دانش آموزی که از آموزش و پرورش دینی بر خوردار می شود ، موزون با طبیعت و نه معارض با آن زیست می کند ؛ زیرا دین الهی تا آن جا که متصور است ، هدف آموزش و پرورش را در دنیا به غایت سنجیده و جامع عرضه کرده است . بر همین اساس ؛ آموزش و پرورش دینی به عنوان فرایندی جامع که می تواند توانمندی های عقلی ، عاطفی و احساسی آدمی را هم زمان شکوفا سازد ، معرفی شده است و در این نوع از تعلیم و تربیت ، هدف تنها کسب معرفت نیست ، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه ی ابعاد وجودی انسان مورد توجه می باشد .
بنابراین با عنایت به این که در نظام تعلیم و تربیت دینی ، انسان با لقوه خلیفه ی خداوند بر روی زمین تلقی می شود و پروردگار او را اشرف مخلوقات قرار داده است ، برای تحقق این شرافت در زندگی واقعی و به فعل رساندن استعداد های الهی ، باید به الگویی که او را به یک انسان نیک مبدل می سازد و در عین حال او را تا سر حد یک مخلوق برتر سوق می دهد ، اقتدا کند .
ارزش و جایگاه معلم در نظام آ موزش و پرورش دینی
یکی از مهمترین امور و مسائل آ موزش و پرورش در جهان معاصر ، به ویژه در کشور های به اصطلاح جهان سوم که از لحاظ فناوری آموزشی هنوز پیشرفت نکرده اند ، مسئله ی معلم است ؛ زیرا معلم است که :
- نسل ها را به همدیگر ارتباط می دهد .
- فرهنگ جامعه را حفظ می کند .
- فرهنگ جامعه را در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد .
- به رفتار دانش آموز شکل می دهد .
- افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند
- و ...
از این رو به عقیده ی متخصصان آموزش و پرورش ، برنامه ی درسی ، سازمان مدرسه و وسایل آموزشی – هر چند که اهمیت خاص خود را دارند – در برابراهمیت معلم چندان ارزشی ندارند ، زیرا اوست که به همه ی آن ها جان می بخشد و آنها را نتیجه بخش و سود مند می گرداند ، به همین دلیل امروزه در کشور های پیشرفته و حتی فوق صنعتی ، با وجود پیشرفت های خارق ا لعاده ی فناوری ، مخصوصأ فناوری آموزشی ، هنوز جایگاه استاد و معلم محفوظ است ، زیرا هیچ ماشینی نتوانسته است جای او را بگیرد .
معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است که پیامبر (ص ) در روایتی فرموده اند : من معلم بر انگیخته شده ام . در حدیثی دیگر از ایشان نقل است که : « بخشنده ترین شما بعد از من کسی است که دانش را بیاموزد و سپس دانش خود را به دیگران تعلیم دهد » همچنین فرمودند : « علما وارث پیغمبران اند ، زیرا پیامبران دینار و درهمی به ارث نگذاشتند ، ولی ارث آنها علم بود و هر که از آن بر گرفت بهره ی فراوانی برده است »
ارسطو می گوید : « کسانی که کودکان را تربیت می کنند ، باید بیش از افرادی که آنان را بار می آورند مورد احترام قرار گیرند ، زیرا اینان تنها به کودک زندگی می بخشند ، در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد می دهند . »
این همه ، نقش و شخصیت انکار ناپذیر و بی دلیل استاد را نشان می دهد که اگر تربیت نایافته باشد ، به سهولت می تواند حال و آینده ی یک ملت را به تباهی بکشاند و اگر تهذیب یافته و صیقل خورده باشد ، می تواند ملتی را سعادتمند گرداند . به همین دلیل است که معلمان نه تنها به عنوان شریک عامل شمرده می شوند ، بلکه همانند عمل کننده اجر می برند . امام باقر (ع) در این زمینه می فرمایند : « هر کس بابی از هدایت تعلیم دهد مانند ثواب کسانی که بدان عمل کنند ، اجر دارد و از ثواب آنها هم چیزی کاسته نشود و هر که یک باب از گمراهی تعلیم دهد ، مانند کسانی که بدان عمل کنند ببرد و از گناه آن ها هم کاسته نشود .» لذا معلمان باید به جایگاه معنوی خود آگاه باشند ، زیرا وقتی خداوند به فرشتگانش دستور می دهد فردی را که در حال فراگیری دانش است ، بر روی بال خود بنشانند و این اندازه برایش ارزش قائل است ، پس معلمی که آموزش دهنده ی آن هاست نزد خداوند جایگاه و مرتبه ی والاتری دارد .
ارزش و جایگاه دانش آموز در نظام آموزش و پرورش دینی
دانش آموز دارای توانمندی های ارزشمندی است و می تواند در روند درس تأ ثیر داشته باشد . پیامبر اعظم ( ص ) در مورد ارزش و جایگاه دانش آموز فرموده اند : « هر که راهی رود که در آن دانشی جوید ، خدا او را به بهشت برد و به راستی فرشته ها برای طالب علم پرهای خود را فرو نهند به نشانه ی رضایت از او و این محقق است که برای طالب علم هر که در آسمان و در زمین است آمرزش خواهد تا برسد به ماهیان دریا .»
حضرت سجاد (ع) می فرمایند : « اگر مردم می دانستند در طلب علم چه فایده ای است ، دنبال آن می رفتند ، گرچه خون دل در راه آن بریزند و به گرداب ها فرو شوند .» امام صادق (ع) فرمود : « هر که دانش آموزد و به کار بندد و آن را برای خدای تعالی تعلیم دهد در ملکوت آسمان ها بزرگش خوانند و گویند برای خدا یاد گرفت ، برای خدا عمل کرد و برای خدا تعلیم داد .»
منبع : مجله پیوند اردیبهشت 1387
چگونه به بهداشت روانی خود کمک کنیم ؟
مشکلاتی که انسانها در زندگی روز مره با آن درگیر هستند بسیار گوناگون است و واقعأ نمی توان راه حلی همگانی برای حفظ سلامت روانی ارائه کرد . با این وجود تجارب درمانگران چند رهنمود و توصیه عمومی را به دست داده است :
1 – پذیرش احساست خود :
هیجانهای شدید ممکن است اضطراب ایجاد کنند . خشم ، اندوه ، ترس ، احساس ترسیدن به آرزوها و یا هدفها ، همگی هیجانهای ناخوشایندی هستند که ممکن است بخواهیم با انکار کردن آنها از اضطراب در امان باشیم . گاهی برای اجتناب از احسلس اضطراب ممکن است سعی کنیم در برابر موقعیت ها برخوردی عاری از هیجان داشته باشیم . چنین برخوردی به یک نوع " خونسردی " تصنعی می انجامد که خود می تواند عامل ویرانگری باشد . گاه نیز ممکن است بکوشیم هیجانها و عواطف خویش را فرو بنشانیم که این خود سبب می شود دیگر نتوانیم شادیها و غمهایی را که بخشی از ارتباطات ما با انسانهاست ، چیزهایی طبیعی و بهنجار بدانیم در بسیاری از موقعیتها ، ظهور هیجانهای نا خوشایند را باید یک واکنش بهنجار به حساب آورد . هیچ علتی برای شرمگین شدن از احساس خشم نسبت به کسی که به عهد خود وفا نکرده وخود ندارد . این هیجانها طبیعی هستند و اقرار به وجود آنها بهتر از انکار آنهاست . هنگامی که هیجانی را نتوان مستقیمأ ابراز داشت ، برای رهایی از فشار روانی حاصل بهتر است راهی برای برون ریزی آن هیجان پیدا کرد . پیاده روی طولانی ، ورزش کردن ، یا در میان گذاشتن مشکل با یک دوست صمیمی می تواند خشم شما را فرو بنشاند . تنها اگر قبول کنید که احساس هیجان حق طبیعی شماست ، در آن صورت وقتی راه برای ابراز مستقیم هیجانها بسته باشد ، حتمأ می توانید برای ابراز آن راههای غیر مستقیمی پیدا نمایید .
2 – شناخت زمینه های آسیب پذیر
آگاهی یافتن از موقعیت های مختلفی که شما را خشمگین یا عصبانی میکنند و یا واکنش شدیدی در شما بر می انگیزند ، می تواند شما را در مقابل فشار روانی محافظت نماید . شاید آدمهای خاصی شما را خشمگین می کنند ، می توانید از آنها اجتناب کنید و یا بکوشید بدرستی بفهمید در آنان چه چیزی هست که شما را ناراحت می کند .
شاید این افراد بسیار متعادل به نظر می رسند و به خود اطمینان دارند و همین در شما احساس نا ایمنی ایجاد می کند . وقتی تلاش می کنید علت ناراحتی خود را بدرستی بشناسید ممکن است بتوانید موقعیت یا د شده را به صورت تازه ای ببینید . شاید در مواقعی که مجبورید در مقابل همکلاسان خود سخن بگویید یا مقاله ای ارائه کنید بشدت مضطرب می شوید . در این حال نیز یا می توانید از این موقعیت ها اجتناب کنید و یا این که در یک کلاس تمرین سخنرانی شرکت جویید و از این طریق بر اعتماد به نفس خود بیفزایید . علاوه براین می توانید با نگرش دیگری به موقعیت برخورد کنید :
به جای این فکر که " همه منتظر هستند تا من دهان باز کنم و ا ز من اشکال بگیرند ، می توان به خود گفت " : همکلاسانم به موضوع سخنرانی من علاقه مند ند و نباید نگران این با شم که شاید چند اشتباه از من سر بزند " .
بسیاری از مردم بخصوص زمانی احساس اضطراب می کنند که با فشار کار رو برو باشند . با برنامه ریزی و فاصله گذاری دقیق بین کار و کوششهای خود می توانید از احساس درماندگی در دقایق پایان کار جلوگیری کنید . هر گاه برای رسیدن به کلاسها یا سر قرارها عمدأ وقت بیشتری اختصاص دهید ، ( بیش از آنچه لازم می دانید ) در این صورت یکی از علل فشار روانی خود را از بین برده اید .
3 – پرورش شکوفایی استعدادها و رغبتهای خود :
افرادیکه بی حوصله و ناراحتند بندرت رغبتهای گوناگونی دارند . امروزه در برنامه های دانشگاهها و جوامع محلی برای مردم در هر سن و سالی که هستند فرصتهای تقریبأ نا محدودی فراهم آمده تا استعدادهای خود را در زمینه های بسیاری مانند ورزش و مهارتهای جسمانی ، علائق تحصیلی ، موسیقی ، هنر ، نمایش و انواع حرفه ها بیازمایند . غالبأ هر چه درباره یک موضوع مطالب بیشتری بدانید ، آن موضوع و همراه با آن زندگی ، گیرایی بیشتری برای شما پیدا می کند . علاوه بر این ، احساس شایستگی ناشی از دست یافتن به مهارت ها نقش مهمی در بالا بردن عزت نفس دارد .
4 – برقرار کردن روابط صمیمانه با دیگران
هسته اصلی بیشتر اختلالات عاطفی احساس انزوا و تنهایی است . ما آدمیان " موجوداتی اجتماعی " هستیم و به حمایت ، آرامش و اطمینان خاطری که از جانب دیگران فراهم می شود نیاز داریم . هر گاه همه توجهتان را فقط به مشکلات خودتان معطوف کنید ممکن است گرفتار تشویش خاطر ناسالم در مورد خود شوید . از طریق در میان گذاشتن نگرانیهای خود با دیگران غالبأ می تواتید مسائل و مشکلات خویش را روشن تر ببینید . علاوه بر این توجه و علاقه به رفاه و رضایتمندی انسانهای دیگری که تنها و مبتلا به مشکلات هستند ، می توانید بر احساس ارزشمندی شما بیفزاید .
5 – کمک به موقع از دیگران خواستن :
اگر چه ممکن است این رهنمودها بر سلامت عاطفی شما بیفزاید ، اما توجه داشته با شید که راه خود شناسی و خود یاری محدودیت هایی هم وجود دارد . برخی مشکلات را به تنهایی نمی توان حل کرد . علاوه بر این ، گرایش به خود فریبی نیز ممکن است سبب شود که ما نتوانیم مشکل خویش را به صورت ملموس ببینیم و چه بسا که ما با تمام راه حلهای احتمالی یک مشکل آشنا نباشیم .
وقتی احساس می کنید که در کار حل و فصل یک مشکل موفقیتی به دست نمی آورید ، زمان آن است که از متخصصانی مانند روان شناسان مشاوره بالینی ، روان پزشک و یا درمانگران آموزش دیده دیگر کمک بگیرید . تمایل به کمک خواستن از دیگران خود نشانم دهنده بلوغ عاطفی شخص است ، نه نشانه ضعف او . نباید آن قدر صبر کنید که احساس درماندگی بر شما مستولی شود . همان طور که آن قدر صبر نمی کنید تا دندانهایتان پوسیده شود و بعد به دندان پزشک مراجعه نمایید . استفاده از خدمات روان شناختی هم باید به شکل یک عادت در آید و به موقع انجام پذیزد .
منبع مجله پیوند نیمه اول سال 1370 پ
چگونه به بهداشت روانی خود کمک کنیم ؟
مشکلاتی که انسانها در زندگی روز مره با آن درگیر هستند بسیار گوناگون است و واقعأ نمی توان راه حلی همگانی برای حفظ سلامت روانی ارائه کرد . با این وجود تجارب درمانگران چند رهنمود و توصیه عمومی را به دست داده است :
1 – پذیرش احساست خود :
هیجانهای شدید ممکن است اضطراب ایجاد کنند . خشم ، اندوه ، ترس ، احساس ترسیدن به آرزوها و یا هدفها ، همگی هیجانهای ناخوشایندی هستند که ممکن است بخواهیم با انکار کردن آنها از اضطراب در امان باشیم . گاهی برای اجتناب از احسلس اضطراب ممکن است سعی کنیم در برابر موقعیت ها برخوردی عاری از هیجان داشته باشیم . چنین برخوردی به یک نوع " خونسردی " تصنعی می انجامد که خود می تواند عامل ویرانگری باشد . گاه نیز ممکن است بکوشیم هیجانها و عواطف خویش را فرو بنشانیم که این خود سبب می شود دیگر نتوانیم شادیها و غمهایی را که بخشی از ارتباطات ما با انسانهاست ، چیزهایی طبیعی و بهنجار بدانیم در بسیاری از موقعیتها ، ظهور هیجانهای نا خوشایند را باید یک واکنش بهنجار به حساب آورد . هیچ علتی برای شرمگین شدن از احساس خشم نسبت به کسی که به عهد خود وفا نکرده وخود ندارد . این هیجانها طبیعی هستند و اقرار به وجود آنها بهتر از انکار آنهاست . هنگامی که هیجانی را نتوان مستقیمأ ابراز داشت ، برای رهایی از فشار روانی حاصل بهتر است راهی برای برون ریزی آن هیجان پیدا کرد . پیاده روی طولانی ، ورزش کردن ، یا در میان گذاشتن مشکل با یک دوست صمیمی می تواند خشم شما را فرو بنشاند . تنها اگر قبول کنید که احساس هیجان حق طبیعی شماست ، در آن صورت وقتی راه برای ابراز مستقیم هیجانها بسته باشد ، حتمأ می توانید برای ابراز آن راههای غیر مستقیمی پیدا نمایید .
2 – شناخت زمینه های آسیب پذیر
آگاهی یافتن از موقعیت های مختلفی که شما را خشمگین یا عصبانی میکنند و یا واکنش شدیدی در شما بر می انگیزند ، می تواند شما را در مقابل فشار روانی محافظت نماید . شاید آدمهای خاصی شما را خشمگین می کنند ، می توانید از آنها اجتناب کنید و یا بکوشید بدرستی بفهمید در آنان چه چیزی هست که شما را ناراحت می کند .
شاید این افراد بسیار متعادل به نظر می رسند و به خود اطمینان دارند و همین در شما احساس نا ایمنی ایجاد می کند . وقتی تلاش می کنید علت ناراحتی خود را بدرستی بشناسید ممکن است بتوانید موقعیت یا د شده را به صورت تازه ای ببینید . شاید در مواقعی که مجبورید در مقابل همکلاسان خود سخن بگویید یا مقاله ای ارائه کنید بشدت مضطرب می شوید . در این حال نیز یا می توانید از این موقعیت ها اجتناب کنید و یا این که در یک کلاس تمرین سخنرانی شرکت جویید و از این طریق بر اعتماد به نفس خود بیفزایید . علاوه براین می توانید با نگرش دیگری به موقعیت برخورد کنید :
به جای این فکر که " همه منتظر هستند تا من دهان باز کنم و ا ز من اشکال بگیرند ، می توان به خود گفت " : همکلاسانم به موضوع سخنرانی من علاقه مند ند و نباید نگران این با شم که شاید چند اشتباه از من سر بزند " .
بسیاری از مردم بخصوص زمانی احساس اضطراب می کنند که با فشار کار رو برو باشند . با برنامه ریزی و فاصله گذاری دقیق بین کار و کوششهای خود می توانید از احساس درماندگی در دقایق پایان کار جلوگیری کنید . هر گاه برای رسیدن به کلاسها یا سر قرارها عمدأ وقت بیشتری اختصاص دهید ، ( بیش از آنچه لازم می دانید ) در این صورت یکی از علل فشار روانی خود را از بین برده اید .
3 – پرورش شکوفایی استعدادها و رغبتهای خود :
افرادیکه بی حوصله و ناراحتند بندرت رغبتهای گوناگونی دارند . امروزه در برنامه های دانشگاهها و جوامع محلی برای مردم در هر سن و سالی که هستند فرصتهای تقریبأ نا محدودی فراهم آمده تا استعدادهای خود را در زمینه های بسیاری مانند ورزش و مهارتهای جسمانی ، علائق تحصیلی ، موسیقی ، هنر ، نمایش و انواع حرفه ها بیازمایند . غالبأ هر چه درباره یک موضوع مطالب بیشتری بدانید ، آن موضوع و همراه با آن زندگی ، گیرایی بیشتری برای شما پیدا می کند . علاوه بر این ، احساس شایستگی ناشی از دست یافتن به مهارت ها نقش مهمی در بالا بردن عزت نفس دارد .
4 – برقرار کردن روابط صمیمانه با دیگران
هسته اصلی بیشتر اختلالات عاطفی احساس انزوا و تنهایی است . ما آدمیان " موجوداتی اجتماعی " هستیم و به حمایت ، آرامش و اطمینان خاطری که از جانب دیگران فراهم می شود نیاز داریم . هر گاه همه توجهتان را فقط به مشکلات خودتان معطوف کنید ممکن است گرفتار تشویش خاطر ناسالم در مورد خود شوید . از طریق در میان گذاشتن نگرانیهای خود با دیگران غالبأ می تواتید مسائل و مشکلات خویش را روشن تر ببینید . علاوه بر این توجه و علاقه به رفاه و رضایتمندی انسانهای دیگری که تنها و مبتلا به مشکلات هستند ، می توانید بر احساس ارزشمندی شما بیفزاید .
5 – کمک به موقع از دیگران خواستن :
اگر چه ممکن است این رهنمودها بر سلامت عاطفی شما بیفزاید ، اما توجه داشته با شید که راه خود شناسی و خود یاری محدودیت هایی هم وجود دارد . برخی مشکلات را به تنهایی نمی توان حل کرد . علاوه بر این ، گرایش به خود فریبی نیز ممکن است سبب شود که ما نتوانیم مشکل خویش را به صورت ملموس ببینیم و چه بسا که ما با تمام راه حلهای احتمالی یک مشکل آشنا نباشیم .
وقتی احساس می کنید که در کار حل و فصل یک مشکل موفقیتی به دست نمی آورید ، زمان آن است که از متخصصانی مانند روان شناسان مشاوره بالینی ، روان پزشک و یا درمانگران آموزش دیده دیگر کمک بگیرید . تمایل به کمک خواستن از دیگران خود نشانم دهنده بلوغ عاطفی شخص است ، نه نشانه ضعف او . نباید آن قدر صبر کنید که احساس درماندگی بر شما مستولی شود . همان طور که آن قدر صبر نمی کنید تا دندانهایتان پوسیده شود و بعد به دندان پزشک مراجعه نمایید . استفاده از خدمات روان شناختی هم باید به شکل یک عادت در آید و به موقع انجام پذیزد .
منبع مجله پیوند نیمه اول سال 1370 پ
بدون تردید "خواندن " مهمترین و پیچیده ترین فعالیت آموزشی کودکان در سالهای آغازین مدرسه است . اغلب دانش آموزان در سال اول دبستان در " نوشتن " ( رونویسی کردن ) و " حساب کردن " با چندان مشکل قابل توجهی مواجه نمی شوند ، اما زمانی که آموزش " خواندن " به طور جدی شروع می شود بویژه هنگامی که جملات و عبارات با تصویر و نقاشی های گویا همراه نیست ، دیده می شود که بعضی از شاگردان در زمینه خواندن با مشکل مواجه شده ، نیاز مند به کمک و راهنمایی فوق العاده ای هستند .
در میان بعضی از کسانی که در سالهای اول دبستان به گونه ای که بایسته و شایسته است قادر به " خواندن " در سطح مطلوب و مورد انتظار نیستند ، ممکن است افرادی باشند که دچار نارسائی محسوس بینا یی و یا شنوایی بوده ، یا عقب ماندگی ذهنی قابل توجهی داشته با شند .
شناسایی این قبیل دانش آموزان به هنگام ورود به مدرسه و حضور در کلاس درس توسط اولیا ی مدرسه و با اجرای چند آزمون ساده به سهولت امکان پذیر است .
بدیهی است در این شرایط تشخیص دقیق ویژگی های جسمی و ذهنی کودک و تجویز برنامه های درمانی و آموزش های ویژه بر عهده متخصصان و کارشناسان واجد شرایط است .
اما مسأ له اختلال در خواندن و یا " نارسا خوانی " زمانی مطرح است که کودک از نظر شنوایی و بینایی مشکلی نداشته ، دچار هیچگونه عقب ماندگی ذهنی نیز نباشد .
در این موارد معمولأ کودکی که دچار نارسا خوانی است در زمینه های مختلف رشد همانند سایر همسالان خود بوده ، از نظر هوشی در سطح وسط یا بالا قرار د ارد .
تعریف نارسا خوانی
بطور کلی اصطلاح " نارسا خوانی " نا توانایی های کودکان در خواندن اطلاق می شود . از دیدگاه پزشکی " نارسا خوانی " شرایط خاصی است که به دلیل عوامل ژنتیکی ، نارسایی های مربوط به رشد و یا ضایعات عصبی ایجاد می شود !
غالب روان شناسان بدون اینکه بخواهند علت خاصی را برای " نارسا خوانی " تعیین نمایند ، نارسا خوانی را صرفأ نشانه ای از وجود یک اختلال ویژه در فرایند آموزش " خواندن " می دانند .
در هر حال همان طور که پیشتر اشاره شد نارسا خوانی زمانی مطرح می شود که کودک علی رغم برخورداری از ظرفیت هوشی متوسط یا بالاتر و حضور در کلاس های درس در مدارس عادی قادر نیست خواندن به طریق صحیح را بیاموزد .
تشخیص نارسا خوانی عمدتأ زمانی شروع می شود که والدین یا معلمان متوجه می گردند کودک علی رغم توانایی های عمومی ، در زمینه خواندن ، با مشکل مواجه است . در غالب موارد ابتدا بررسی های لازم پیرامون ماهیت نارسا خوانی و امکان وجود ضایعه عصبی توسط پزشکان متخصص انجام می پذیرد . در بررسی های مقدماتی جهت یافتن علت یا علل احتمالی نارسا خوانی کودک ، آزمایش های کامل پزشکی به عمل آمده ، تاریخچه زندگی کودک ، شرایط دوران جنینی ، چگونگی تولد ، روند دوران رشد کودک پیش از مدرسه ، بیماری ها ، تصادفات و ضربه های مغزی احتمالی مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد . زمانی که در بررسی های اولیه شواهدی از ضایعات جزئی مغزی مشاهده شد ، کودک جهت بررسی ها و آزمایشهای دقیق تر به متخصص مغز و اعصاب ارجاع می گردد . درپی معینات دقیق پزشکی و آزمایش های عصبی چنانچه ابتلای کودک به نارسا خوانی مورد تأ یید قرار بگیرد کودک جهت ارزیابی های بیشتر و تنظیم برنامه های ترمیمی و درمانی به متخصصان روانی – تربیتی معرفی می شود .
هدف اصلی از جریان تشخیص ، تفکیک هر نوع اختلال احتمالی دیگری است که ممکن است کودک همراه با نارسا خوانی دچار آن بوده باشد . همچنین هرگونه برنامه ریزی مطلوب ترمیمی و آموزشی بعد از جریان دقیق تشخیص مقدور نخواهد بود . لازم به تذکر است که روان شناسان و متخصصان آموزش استثنائی قبل از تجویز یا اجرای هر نوع برنامه آموزشی ویژه ، سعی می کنند با انجام مجموعه ای از آزمون ها ، رابطه احتمالی نارسا خوانی کودک را با هوش عمومی ، پیشرفت تحصیلی ، ادراک مهارت های حرکتی ، توانائی های کلامی و سازگاری های انطباقی او تبیین نمایند . نتایج حاصل ، اساس برنامه ریزی جامع و اصلاحات اولیه توسط مربیان مجرب و ورزیده استثنائی و متخصص در زمینه آموزش خواندن و روشهای درمان " نارسا خوانی " خواهد بود . از آنجایی که تا کنون روش واحدی در اصلاح نارسا خوانی مورد تأ کید و توصیه قطعی قرار نگرفته است بنابراین ضروری است مربیان استثنائی و کار شناسان نارسا خوانی ، با روش های اصلاح نارسا خوانی آشنا شوند .
ویژگی های کودکان نارسا خوان
همان طوری که قبلأ اشاره شد ، به فردی نارسا خوان اطلاق می گردد که بدون علت مشخص جسمانی ، عاطفی و یا فرهنگی تفاوت قابل ملاحظه ای بین سطح هوش عمومی و توانایی او در خواندن مشاهده می شود .
در بررسی ها و مطالعات انجام شده در زمینه نارسا خوانی توجه محققان به چند ویژگی یا مشخصه قابل مشاهده در بین کودکان و دانش آموزان نارسا خوان جلب شده است . در این جا ضمن ذکر برخی از ویژگی های عمومی کودکان نارساخوان ، متذکر می گردد که ویژگی های دانش آموزان نارسا خوان صرفأ به مواردی اشاره می شود محدود نمی گردد . همچنین باید توجه داشت که ویژگی های مطرح شده نیز لزومأ در تک تک افراد نارساخوان ممکن است دیده نشود :
1 – وجود اختلالات یادگیری ( خواندن ) در بررسی های انجام شده حاکی از آن است که در غالب موارد سابقه نارسا خوانی در بین اعضای خانواده کودک مبتلا وجود داشته است
2 – کثرت شیوع در پسران :
پدیده نارسا خوانی عمدتأ یک مشکل پسرانه است . بررسی های آماری نشان می دهد که بیش از 80 درصد دانش آموزان مبتلا به نارسا خوانی پسرها هستند .
3 – برخورداری از توانایی هوشی متوسط :
بطور کلی دانش آموزان مبتلا به نارسا خوانی نسبت به همسالان خود از سطح هوشی متوسط و یا بالاتر برخوردار بوده ، در مواردی برجستگی های هوشی قابل توجهی از خود نشان می دهند .
بعضی از محققان به توانایی فو ق العاده ایشان در ریاضیات اشاره نموده اند .
4 – بی رغبتی در خواندن :
افراد مبتلا به نارسا خوانی از خودشان رغبت و تمایل چندانی نسبت به مطالعه نشان نداده انگیزه ای برای خواندن کتاب و مجله در اوقات فراغت نیز ندارند .
5 – مشکل معکوس خواندن حروف کلمات :
یکی از متداولترین مشکلات افراد نارساخوان ، معکوس خواندن حروف و کلمات مختلف است .
6 – وجود ناهماهنگی های حسی و حرکتی :
نا هماهنگی های حسی و حرکتی ( نا هماهنگی های چشم و دست ) و سوابقی از تسلط جانبی چپ دستی یا چپ دستی اصلاح شده ، در بین دانش آموزان نارساخوان دیده می شود .
7 – ضعف در حافظه بصری :
دانش آموزان نارسل خوان غا لبأ از نظر حافظه بصری ، بخصوص به خاطر سپردن علائم زبانی با مشکل جدی مواجه هستند .
8 – ضعف در زبان شنیداری و سلامت کلامی :
اختلال در زبان شنیداری ، باز شناسی کلامات ، فهم معانی ، درک ترتیب کلامات و سلاست کلامی ، غا لبأ در بین دانش آموزان نارسا خوان قابل تشخیص است .
9 – ضعف در انعکاس اطلاعات و دریافت های شنیداری به طریق دیداری و با لعکس
عمومأ مشاهده می شود که دانش آموزان نارسا خوان در انتقال یا انعکاس اطلاعاتی که از طریق گوش دریافت داشته اند به شیوه غیر کلامی و با لعکس با مشکل قابل توجهی مواجه هستند ، به عبارت دیگر دریافت های شفاهی را نمی توانند بطور مؤ ثر به صورت مکتوب بیان دارند و یا قادر نیستند اکتسابهای بصری را به گونه ای که انتظار می رود شفاهأ شرح دهند .
همچنین باید توجه داشت که دانش آموزان نارسا خوان در ارتباط با فرایند خواندن با مشکلات دیگری از جمله ، تلفظ کلمات جدید تشخیص دقیق شباهتها و تفاوتها در کلمات ( مثل : داود ، وداد ، است ، اسب و یا بر ، پر ، ترو ...) و تشخیص تفاوت صداهای بعضی از حروف مواجه هستند . از جمله دیگر مشکلات دانش آموزان نارسا خوان قرائت معکوس حروف و کلمات ناتوانی در درک و فهم درست مطالب به هنگام خواندن و با لا خره مشکل در بکار بستن یا استفاده از مطالب خانده شده ( اطلاعات دریافتی بصری ) در موقعیت های مختلف یاد گیری یا اجتماعی .
مشکلات حوزه دید
تحقیقات و مطالعات انجام شده پیرامون حوزه ی دید : نارساخوانی به وسیله ی گروهی از متخصصان که از شهرت و اعتبار علمی والائی بر خوردارند ، حاکی از آن است که میزان و فراوانی شیوع نارسایی های بینایی در میان دانش آموزان نارسا خوان تفاوت چندانی با شیوع آن در نزد سایر کودکان مشابه که در زمینه خواندن از توانایی خوبی بر خوردارند ، ندارد . شاخص هایی همچون تیز بینی ( دقت با دو چشم ) ، نظم و هماهنگی حرکات چشم ها ، دقت در ابعاد مختلف تصویر یا شیء و خطای انکساری ، در بین دانش آموزان نارسا خوان تفاوت معنی داری با شیوع آن در کودکان عادی ندارد .
در هر حال ضروری است بهنگام بررسی وضعیت کودکان نارسا خوان معاینات و آزمایشهای دقیق چشم پزشکی از آنان به عمل آید . اگر چه انجام آزمایشهای دقیق از وضعیت بینایی کودک نارسا خوان امری ضروری بوده و تمرینات مربوط به تقویت و تربیت حس بینایی این قبیل کودکان ممکن است سود مند واقع گردد ، اما در حال حاضر شواهد قابل توجهی مبنی بر تأ ثیر این روشها بر بهبود و پیشرفت وضعیت کودکان نارسا خوان وجود ندارد .
مشکلات زبان :
بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده اساسی ترین عامل در نارسا خوانی وجود نقیصه یا اختلال در زبان شنیداری است . بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که 86 درصد از دانش آموزانی که به عنوان نارسا خوان شناسایی شده اند ، دچار اختلال جدی در زبان شنیداری بوده اند . وجود اختلال در زبان شنیداری سبب شده است که این قبیل از دانش آموزان نتوانند به گونه ای که انتظار می رود ارتباط یا پیوند صمیمی بین شکل شفاهی و مکتوب کلمه برقرار نمایند . به عنوان مثال غالبأ دانش آموزان نارساخوان وقتی کلمه سماور را می شنوند و یا به زبان می آورند نمی توانند بلا فاصله شکل مکتوب یا املای این کامه را در ذهن خود تجسم نموده ، یا در صفحه ی کتاب نشان دهند .
بنابراین ضروری است افرادی که در زمینه خواندن با مشکل مواجه هستند ، از نظر تواناییهای کلامی مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته در صورت لزوم از برنامه های باز پروری کلامی و زبانی بهره مند گردند .
مشکلات بصری – فضایی – حرکتی :
با وجود مشکلاتی که افراد نارسا خوان عمومأ در زمینه زبان شنیداری دارند اختلالات بصری – فضایی – حرکتی ، در بین دانش آموزان نارسا خوان چندان شیوع قابل توجهی ندارد . بررسی های انجام شده نشان می دهد که تقریبأ 5 درصد افرادی که به عنوان نارسا خوان شناسایی شده اند دارای نارساییهایی در زمینه بصری – فضایی – حرکتی بوده ، به سبب همین اختلالات در ترتیب و سازمان کلمات و جملات و درک علائم فضایی با مشکل مواجه هستند . با این که اختلالات بصری – فضایی – حرکتی در بین نو آموزان خردسالی که آموختن خواندن را تازه آغاز کرده اند بیشتر قابل مشاهده است ، اما باید توجه داشت که این اختلالات از عوامل اصلی ناتوانی در خواندن محسوب نمی گردد ، مگر اینکه کودک قادر نبوده باشد راهنماییها و آموزشهای پایه را در خواندن فرا بگیرد . با توجه به نکات فوق الذکر لازم است در تشخیص هر نوع اختلال در زمینه هماهنگی و جهت یابی ، ارزیابی دقیقی از مهارت های بصری – فضایی – حرکتی افراد به عمل آید .
بعضی عوامل مؤ ثر دیگر در نارسا خوانی :
بدون شک عامل مهم و تعیین کننده در تواناییها ی زبانی و خواندن ، هوش عمومی است .
به عبارت دیگر همیشه رابطه معنی داری بین هوش و توانمندی ها ی کلامی و قدرت خواندن وجود دارد .
مطالعات انجام شده بیانگر آن است که تسلط جانبی ، چپ دستی یا راست دستی ، چپ چشمی یا راست چشمی و یا بهره گیری از هر دو طرف تعیین کننده در نارسا خوانی نیست . همچنین تحقیقات به عمل آمده ، بیانگر این است که عواملی از قبیل ، کم وزن بودن در هنگام تولد ، ضایعات یا اختلالات جزئی مغز ، نقص در توجه ترتیب سنی کودک در تولد ، مسمومیت غذایی ، حساسیت های شیمیایی ، اثرات مختلطی را در پی داشته و به تنهایی موجب نارسا خوانی نشده است . آنچه که کاملأ روشن است ، ذکر این حقیقت می باشد که مجموعه ای از عوامل مختلف می تواند سبب اختلال در خواندن شود اما این عوامل ، تأ ثیرات متفاوتی را روی کودکان مختلف به جای می گذارد . بالا خره باید اذعان داشت که روش واحدی برای تشخیص و درمان نارسلخوانی وجود ندارد . هر کودک نارساخوان نیاز مند یک روش تشخیص ویژه و یک برنامه درمان خاص با ویژگی های خود است .