در قرآن یکی از اهداف خلقت انسان ( بندگی خدا ) و هدف دیگر ؛ رسیدن به کمال بیان شده است . خداوند می فرماید مرا عبادت کنید که صراط مستقیم این است . صراط مستقیم در بندگی است که در اثر آن بنده ی صالح می شویم . در آیات 99 و 100 سوره ی مؤمنون آمده است که کافران به خداوند می گویند : ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهیم .
راه رسیدن به جهان سالم
برای رسیدن به جامعه و جهان سالم باید به تربیت انسان ها به صورت تک تک و بعد در جمع بپردازیم تا جهان را برای حکومت حضرت ولی عصر (عج) آماده کنیم
وظایف زن و مرد در ایجاد فضائی مطلوب برای پرورش صحیح فرزندان :
وظایف مرد :
امام صادق (ع) فرمودند : زیبایی مرد به لباسش نیست بلکه به کلام درست اوست ؛ مردی زیباست که کلام شیرین داشته باشد و مردانگی مرد به قوت بازویش نیست که به توان مدیریتش در فراهم آوردن زمینه ی آرامش ؛ نشاط ؛ امید و عبادت برای همسرش است .
حضرت می فرماید : پسری که به این اندازه از بلوغ رسیده باشد که بتواند این امکانات را فراهم سازد ؛ می تواند ازدواج کند .
وظایف زن :
زن باید بداند چگونه بخورد ؛ چه غذایی بخورد که بر روی جنینش ؛ آثار مثبت بگذارد ؛ چگونه فکر بکند و رفتار و نحوه ی زندگی اش را تنظیم کند تا آن جنین درست رشد بکند ؛ البته زن ؛ وظیفه ی دیگری نیز دارد و آن تقویت مرد است تا مرد بتواند آن نشاط و آرامش لازم را ایجاد کند .
امام صادق (ع) میفرمایند : زنان اگر می خواهند آرامش دهنده ی منزل باشند باید اول بتوانند مرد خود را تقویت کنند و باز می فرمایند : زنی که با کلام شیرین با مردش روبه رو شود ؛ علاقه و محبت همسرش را مانند گردن بندی به گردن خود آویخته است .
آیا انسان میتواند بدون کمک وحی به تربیت کامل فرزندان بپردازد ؟
ما نمی توانیم بدون کمک وحی به این پرورش و تربیت دست یابیم به این دلیل که :
1 – نیازها را تشخیص نمی دهیم .
2 – ظرفیت هارا نمی شناسیم .
3 – نمی توانیم علایق آنهارا محدود کنیم .
4 – نمی توانیم عواطفشان را مهار کنیم .
چند باید و نباید تربیتی :
1 – بعد از هفت سالگی حتما صبحانه ی فرزندانتان را قبل از طلوع آفتاب بدهید.
2 – بگذارید تا فرزندانتان در طول روز تا می توانند جسم خود را خسته کنند .
3 – در تغذیه ی آنها به وجود B1 و همچنین مواد فیبر دار مانند گندم ؛ سبزی و بعضی از میوه ها توجه کنید ؛ همینطور عدس ؛ عسل ؛ شیر مویز در مواد غذائی آنها بگنجانید .
4 – مراقب باشید در هنگام خواب به آنها نور مصنوئی نتابد ؛ بهترین کار تاریک بودن کامل فضا در هنگام خواب است .
5 – در هنگام گفتگو با فرزندتان در هر مرحله و سنی که قرار دارند به نرمی سخن بگویید و از تشر زدن و تهدید کردن دوری کنید .
6 – وقتی با آن ها صحبت میکنید برایشان شخصیت قائل شوید تا آثار زیر را در آنها ببینید :
-- اعتماد به نفس – پختگی فکری – استحکام روابط میان شما و خودش – مسؤلیت پذیری .
7 – اگر فرزندتان نا فرمانی میکند ؛ بدانید یکی از اتفاقهای زیر افتاده است :
- سختگیری کرده اید – بیش از اندازه تذکر داده اید – هنگامی که سخن می گفته ؛ زود به او پاسخ داده اید .
8 – اجازه بدهید کاملا حرف بزند و به حرف های او خوب جهت بدهید .
9 – دایره معروف ها را برایشان وسیع کنید ؛ راه های مختلف برای آنها باز کنید و با نهی کردن زیاد برایشان بن بست درست نکنید .
10 – گهگاهی با فرزندان خود به شیوه های غیر کلامی سخن بگویید ؛ مثلا به آنها نامه بنویسید ؛ برایشان SMS ارسال کنید و ...
11 – به فرزندان خود دروغ نگویید تا اعتماد آنها به شما افزایش یابد و ارتباطشان با شما مستحکم تر شود .
12 – اگر فرزندتان دروغ می گوید علت را در یکی از موارد زیر بجوئید :
- سختگیری زیادی به خرج داده اید .
- احساس حقارت کرده اند و قدر ارزش خود را نفهمیده اند .
- برای مسایل جدیدشان راه حل جدید ارائه نداده اید .
برای سرگرمی فرزندان چه کنیم ؟
بهترین کار آن است که وقت فرزندان خود را به شیوه های زیر پر کنید :
1 – کار و فعالیت
2 – گفت و گو کردن با آنها
3 – برقراری روابط خانوادگی با افرادی که فرزندان سالم و صالح دارند .
پاسخ دادن به این پرسش ؛ مستلزم طرح مباحث زیادی است . شناخت اضداد لازمه ی درک پدیده هاست .
خیلی از نیازهای ما به ضد آن شناخته می شود . وقتی سیر هستیم احساس خاصی نداریم ولی وقتی گرسنه می شویم می فهمیم که سیری هم وجود دارد ؛ قدر عافیت را زمان درد می فهمیم. در خانواده هم تا وقتی مسا له ای وجود ندارد انگار هیچ حسی وجود ندارد ؛ اما وقتی مشکلی به وجود می آید معنی زندگی خوب را درک می کنیم .
ما باید بتوانیم در خانواده روابط بد را در نظر بگیریم تا به کمک آن بفهمیم خانواده ی خوب چگونه است ؟گاه بعضی از جمله هایی که زن و شوهر به هم می گویند از بروز اشکال حکایت می کند . جمله هلیی مثل : ما چند دقیقه نمی توانیم با هم صحبت کنیم یا حرف زدن فایده ندارد و چه بگویم ؟ به که بگویم ؟ و... نشانه ی این است که خانواده تب دارد و باید درمان شود .
همچنین اگر در زندگی قهر بیشتر از دو سه روز طول بکشد نشانه ی بیماری است ؛ قهر رفتاری بچه گانه است .
ویژگی خانواده ی پویا و پذیرا
در این خانواده افراد به خوبی پذیرفته می شوند و این پذیرش متقابل است . افراد ؛ منشا عذاب هم نیستند . در کنار هم رشد می کنند پویا و در حال تحولند و یکدیگر را نیز درک میکنند .
اولین ویژگی در خانواده ی پویا و پذیرا این است که فردیت و استقلال هر کس از طرف سایر اعضا به رسمیت شناخته می شود . هر یک از افراد خواسته ها ؛ فکر و مقتضیات ویژه خود را دارد . وجود اختلاف نظر بین زن و شوهر ها طبیعی است ( البته این اختلاف نظر نباید به معنی فاصله های زیاد اعتقادی و مذهبی باشد ) .
ویژگی دوم به رسمیت شناختن محدودیت ها ؛ نارسائی ها و خطاهای اعضای خانواده و اجتناب از سرزنش ؛ تمسخر و سوء استفاده از انهاست . ما باید بتوانیم خطاهای یکدیگر را بپذیریم ؛ در هر کاری خطایی وجود دارد نباید یکدیگر و همینطور بچه ها را شرزنش کنیم .
سومین ویژگی ؛ پایبندی جدی به اصولی است که حافظ و نقطه ی اتکا و اعتماد اعضا به یکدیگر است ؛ مانند پایبندی جدی به راستگویی و یا کرامت انسانی ؛ به ویژه راستگویی در زندگی زناشویی خیلی مهم است ؛ اگر اعتماد وجود داشته باشد خیلی به زندگی آرامش می دهد .
ویژگی چهارم عبارت است از : ساده بودن و دوری از تکلف در مقابل اعضاء خانواده به این معنی که آنچه هستیم بنماییم و نقش های مصنوعی بازی نکنیم .به عنوان مثال ؛ کرامت خیلی مهم است . کریم کسی است که به وعده خود وفا کند و ظاهر و باطنش یکی باشد . کریم طعنه گویی ندارد اما فرد لعین خیلی پیچیده عمل می کند . زندگی زناشویی مناسب ؛ زندگی کریمانه است .
در یک خانواده سالم روابط چگونه شکل می گیرد ؟
پاسخ دادن به این پرسش ؛ مستلزم طرح مباحث زیادی است . شناخت اضداد لازمه ی درک پدیده هاست .
خیلی از نیازهای ما به ضد آن شناخته می شود . وقتی سیر هستیم احساس خاصی نداریم ولی وقتی گرسنه می شویم می فهمیم که سیری هم وجود دارد ؛ قدر عافیت را زمان درد می فهمیم. در خانواده هم تا وقتی مسا له ای وجود ندارد انگار هیچ حسی وجود ندارد ؛ اما وقتی مشکلی به وجود می آید معنی زندگی خوب را درک می کنیم .
ما باید بتوانیم در خانواده روابط بد را در نظر بگیریم تا به کمک آن بفهمیم خانواده ی خوب چگونه است ؟گاه بعضی از جمله هایی که زن و شوهر به هم می گویند از بروز اشکال حکایت می کند . جمله هلیی مثل : ما چند دقیقه نمی توانیم با هم صحبت کنیم یا حرف زدن فایده ندارد و چه بگویم ؟ به که بگویم ؟ و... نشانه ی این است که خانواده تب دارد و باید درمان شود .
همچنین اگر در زندگی قهر بیشتر از دو سه روز طول بکشد نشانه ی بیماری است ؛ قهر رفتاری بچه گانه است .
ویژگی خانواده ی پویا و پذیرا
در این خانواده افراد به خوبی پذیرفته می شوند و این پذیرش متقابل است . افراد ؛ منشا عذاب هم نیستند . در کنار هم رشد می کنند پویا و در حال تحولند و یکدیگر را نیز درک میکنند .
اولین ویژگی در خانواده ی پویا و پذیرا این است که فردیت و استقلال هر کس از طرف سایر اعضا به رسمیت شناخته می شود . هر یک از افراد خواسته ها ؛ فکر و مقتضیات ویژه خود را دارد . وجود اختلاف نظر بین زن و شوهر ها طبیعی است ( البته این اختلاف نظر نباید به معنی فاصله های زیاد اعتقادی و مذهبی باشد ) .
ویژگی دوم به رسمیت شناختن محدودیت ها ؛ نارسائی ها و خطاهای اعضای خانواده و اجتناب از سرزنش ؛ تمسخر و سوء استفاده از انهاست . ما باید بتوانیم خطاهای یکدیگر را بپذیریم ؛ در هر کاری خطایی وجود دارد نباید یکدیگر و همینطور بچه ها را شرزنش کنیم .
سومین ویژگی ؛ پایبندی جدی به اصولی است که حافظ و نقطه ی اتکا و اعتماد اعضا به یکدیگر است ؛ مانند پایبندی جدی به راستگویی و یا کرامت انسانی ؛ به ویژه راستگویی در زندگی زناشویی خیلی مهم است ؛ اگر اعتماد وجود داشته باشد خیلی به زندگی آرامش می دهد .
ویژگی چهارم عبارت است از : ساده بودن و دوری از تکلف در مقابل اعضاء خانواده به این معنی که آنچه هستیم بنماییم و نقش های مصنوعی بازی نکنیم .به عنوان مثال ؛ کرامت خیلی مهم است . کریم کسی است که به وعده خود وفا کند و ظاهر و باطنش یکی باشد . کریم طعنه گویی ندارد اما فرد لعین خیلی پیچیده عمل می کند . زندگی زناشویی مناسب ؛ زندگی کریمانه است .
پنجمین ویژگی ؛ اجتناب از اعمالی است که ارزشهای سایر اعضا را خدشه دار میکند . یک خانم روانشناس خارجی ویژگیهای خانواده سالم و پویا و پذیرا را به شکل زیر بیان کرده است ؛ من تصور میکنم اگر عضو یک خانواده پویا و پذیرا بودم :
1 – احساس میکردم که به سخنانم گوش فرا می دهند و من هم علاقه مند میشدم که به سخنان آنها خوب گوش کنم .
2 – دیگران رعایت مرا میکردند و من هم علاقه مند می شدم برای آنان ارزش قائل شوم و حال آنان را رعایت کنم .
3 – قادر بودم اشکارا ابراز محبت و همدردی کنم .
4 – از خطر کردن نمی ترسیدم هر چند در خطر کردن حتما خطا و اشتبه وجود دارد ؛ در خانواده بالنده افراد اهل ریسک هستند و از شکست نمی ترسند ؛ اشتباهات من نشانه ی رشد و بالندگی من است .
5 – احساس میکردم که از حقوق برخوردار هستم ؛ دیگران دوستم دارند و مرا می بینند .
6 – هر کس به دیگری نگاه می کند نه به ورای وجود او پی می برد . افراد با آهنگی پر مایه و روشن حرف می زنند و در روابطشان روائی و هم آهنگی وجود دارد .
ویژگی ها و حالات عمده دوران نوجوانی و جوانی چه هستند ؟
یکی ازبارزترین ویژگی های این دوره عدم تعادل و بی ثباتی عاطفی است . به هنگام بروز خشم نمی تواند رفتار ؛ کردار و گفتار خود را کنترل کند ؛ زود ناراحت و متاثر می شود ؛ زمانی که احساس می کند که کسی به حرف هایش گوش نمی کند برای نشان دادن خودش دست به اعمال نا خوشایندی می زند و سپس پشیمان می شود و خود را سرزنش می کند برخی دیگر از خصوصیات این دوره به شرح زیر می باشد :
1 – حالت رویایی و عاشق پیشگی دارند .
2 – به وضع ظاهر و لباس و آرایش خود توجه دارند و گاه مدت ها وقت خود را جلوی آیینه می گذرانند .
3 – احساسات فداکارانه و مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم و ستمدیده در این دوره بروز میکند .
4 – نگران اینده هستند ؛ اینده شغلی ؛ تحصیلی ؛ اقتصادی ؛ اخلاقی ؛ جنسی ؛ که این نگرانی ها موجب پیدایش اضطراب و پریشان خاطری در نوجوان می شود .
5 – در برابر ناکامی ها حالات یاس و نا امیدی به انها دست می دهد ؛ بسیار غمگین و افسرده می شوند و احساس می کنند دنیا به آخر رسیده و به گریه متوسل می شوند .
6 – میخواهند به دیگران بقبولانند که افراد مهمی هستند و از کسانیکه خود را عقل کل می دانند بیزارند و نسبت به آنها حس خوبی ندارند .
7 – توجه همسالان برایشان مهم است : کسب تایید همسالان و افزودن دوستان همجنس باعث می شود که اهمیت بزرگسالان و همسالان باشد . کسب استقلال عاطفی از والدین نیز در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار است .
8 – تحمل شنیدن انتقاد و سرزنش را ندارند ؛ ولی بر عکس خود اهل انتقاد هستند و گاهی اوقات منجر به اختلاف نظر با والدین و عدم ارتباط صمیمانه با آنها می گردند .